...
و باز هم خاکروبی بودنی های قدیم


----------------

رویا
تصویر پردازی
های
زمان
کودکی و شهر طلا و سرب و تصویر کردن
لذت بردن
مکاشفه
اثبات
ریاضی
توصیف کردن تصاویر رویا
آدم ها
موسیقی

---------

زمان
راز
لحظه
نرم
سبک
امن
راز
آغوش
من
تو

----------

don't start believing in your own legend.
i am not, it's not a legend. it's only a dream
a dream. of a legend.
---------------

مثل سگ دلم واسش تنگ شده٬ در و دیوار رو چنگ میزنم. شد سه ماه٬ شایدم سه سال . ولی من هیچ فرقی نکردم. هر روز خودم رو گول میزنم٬ هر روز میخوام که رد شده باشم٬ ولی گول نمیخورم٬ نمیتونم ازش بگذرم. دردمه٬ تنگمه٬ میخوامش.


--------------

می نوش که ندانی ز کجا آمده ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

---------------

Mitavan hamchon aroosakhaye kooki bood
ba 2 cheshme shisheyi donyaye khod ra did....

-----------------

تمام من پر از هراس گفتن ِ کلام نه ... تمام من شدست مملو از صدای بوسه‌ای ... میان بازوان بی‌قرار تو ... مرا میان خود که شعله‌ور کنی ... به زیر خود کشی تنم به غمزه‌ای ... به شهوتت مرا به اوج غوطه‌ور کنی ... تمام من پر از هراس گفتن ِ کلام نه ... سلام ای پری ... منم کلاغ

-------------

من هنوزم ایمان دارم که اگه آدم با تمام وجود چیزی رو بخواد ، اگه همه‌ش خواستن بشه ... اون اتفاق رخ میده ، اون چیز اتفاق میفته٬ به اون چیزی که میخواد میرسه ٬ به دست میاره ... فقط باید بخواد. باید واقعاً بخواد.
من هنوز عقیده دارم خواستن سخت ترین آزمون دنیاست.
من هنوز عقیده دارم فقط بچه‌ها هستن که با دنیای شگفت انگیز ساده و بی‌نهایت بزرگشون ٬ فقط اون‌ها هستن که میتونن واقعن بخندن٬ واقعاً گریه کنن٬ و واقعاً چیزی رو بخوان.
من هنوز به کودک درونیمون اعتقاد دارم.

-----------------

و این:

... و در زمستانش
ديگر درخت نمی داند
كه آمد و رفته ؟
پنجره نمی داند
كه بازاست يا بسته ؟
و باد
باد نمی داند
بوزد ، برود ،
وزيده است يا رفته ؟
.....


گهگاهی هم چنگ می زند
بر سيمِ خارداری
كه نوزد ديگر
و بماند
مثلِ يك تكه پارچه یِ ريشْ ريشْ
و بالْ بالْ بزند
در بادِ ديگری
اين باد.....