اوج هجمهی تمام احساسات ریز ریز شدهی سرکوبگرم این روزها خلاصه میشود در سکوت.
کلمهها سزاوار جنگیدن نیستند. پیرمرد نگاهم کرد و گفت « فشنگ آخرت را در مشت بگیر ، محکم در دستانت فشارش بده، ولی در آبش بیانداز و برو »
|
...
اوج هجمهی تمام احساسات ریز ریز شدهی سرکوبگرم این روزها خلاصه میشود در سکوت. کلمهها سزاوار جنگیدن نیستند. پیرمرد نگاهم کرد و گفت « فشنگ آخرت را در مشت بگیر ، محکم در دستانت فشارش بده، ولی در آبش بیانداز و برو » |