...
در میان تاریکی های دیشب
کسی مرد
درست هنگامیکه دیگری جستجویش میکرد
گره های قدیمی و فشنگ آخر، اما
خیسی بعد باران را نخوانده بودیم
کسی مرد
در میان تاریکی های دیشب
در دور
حتی دور تر از دریاها
دیشب، بی آخرین فشنگ
رها
شاید تنها