زیسیزیس، گونه ای سیکیدای هفده ساله وحشی بود که همیشه خواب میماند. حتی بعد از هفده سال. او سرنوشت تنها و غم انگیزی داشت. آنقدر غم انگیز که وقتی از خواب بیدار شد حتی فریاد هم نزد. خمیازه ای کشید و گفت اوه شت.
زیسیزیس ها، بعد از خمیازه کشیدن، دوباره میخوابند.
( *مثلا* از مجموعه داستان های سیکیداهای باور نکردنی)