تصمیم گرفتم شروع کنم واسه تمرینم که شده یه سری ترجمهی آزاد از داستانهای کوتاه بارتلمی بکنم٬ به دو دلیل: یکی اینکه فعلاً که وقت به نوشتن فیلمنامههایی که تو ذهنمه نمیرسه (بگذریم که ترجیح میدم اونا رو تنهایی ننویسم و کلاً مدلشون جوریه که باید دو نفره نوشته بشن) این ترجمهآزادای داستانهای بارتلمی کاریه که خیلی وقته دلم میخواد انجام بدم و هی دودر شده٬ ولی وقت زیادی نباید بگیره. دلیل دوم هم ارادتمون خدمت آقامون دونالد خوانه! دوست دارم پستمدرن فیکشن تو زبان فارسی رو امتحان کنم.
اینا رو اینجا نوشتم که شاید باعث بشه کمتر دودر کنم این کار رو (چون هر چند وقت یه بار من میشینم آرشیو خودم رو میخونم ٬ این یه جوریایی یاداوری حساب میشه). اگه یه ماه دیگه اومدم و هنوز این کار رو شروع نکرده بودم واسه این پستم خودم کامنت میذارم به خودم فحش میدم (هر چند میدونم که فحش خوردنم جواب نمیده ٬ ولی به هر حال ... )