چشمام رو میبندم
دلم رویای خوب میخواد
چشمام رو باز میکنم و با چشم باز تخیل میکنم
میریم بین درختا ٬ روی زمین
با کلی برگ زرد روی زمین که هنوز خشک نشده
شراب میریزم که مست کنم
میدونم وقتی که مست میشم چی میشه
مست میشم
لطیف میشم ٬ مهربون میشم ٬ حتی بیشتر از اونی که باید
حالا چشمام رو میبندم
بالیشم رو بر میگردونم و روی تخت غلت میزنم
چشمام رو باز میکنم و به دیوار زل میزنم
دستم رو دراز میکنم و کف دستم رو به سردی دیوار میچسبونم.
اشکام رو پاک میکنم و چشمامو میبندم.