.....
ببين
يه قفسه بزرگ پر از شيشه هاي مختلف را در نظر بگير
توي هر شيشه اي هم يه مايع خيلي غليظ که اون مايعه٬عصاره ي روحه آدمهاست
حالا خدا وقتي ميخواد توي آدما روح بدمه چيکار مي کنه؟ مياد يکي ازون يه عالمه شيشه را ازون قفسه ي بالاي سرش برميداره٬ يکمي از مايعش را ميريزه توي يه ظرفي و رقيقش مي کنه٬بعد اون رقيق شده هه حالا روحه اون آدم ميشه٬ بعدش خدا اون روحه را مي دمه توي کالبدش و بعدشم مي فرستدش زمين. خوب؟
خوب تعداد آدما از تعداد اون شيشه ها و در نتيجه از تعداد روح هاي متفاوتي که ميشه توليدش کرد خيلي بیشتره ديگه٬ پس آدماي زيادي هستند که روحشون از يه جوهر يکسان درست شده٬ فقط ممکنه غلظتشون با هم فرق بکنه
وقتي مي بيني يه آدمي خيلي عينه تو هستش٬اونموقع بايد نتيجه بگيري که روح جفتتون از عصاره ي يه شيشه ي واحد درست شده
فهميدي حالا؟