« تنها کنار کوچهی کهکشان ایستادی
و گفتی همیشه هیچکس ته این کوچه نیست
یادت باشد
همیشه آنکه برمیگردد
به آئینه نگاه نمیکند
تنها ریخت و پاشهای قدیمیاش را در جیب
میبرد
تا سیگارش همیشه روشن بماند » *