اینجا همه چیز بوی ساحل را میدهد
بوی دریا کنار
بوی مه
بوی کودکی
بوی عاشقی
بوی آن روز
که در ساحل میدویدیم
و تو به آب زدی
و هیچگاه بر نگشتی
بوی خانه
همان که کنار دریا بود
چشبیده به سنگهایی که سد راه آب بودند
تا خانهمان را آب نبرد
خانهام آنجاست
هنوز همانجاست
همانجا که مادر مرد
همانجا که پری دریایی من پر کشید
همانجا.
اینجا،
امروز
بوی خانه را میدهد
بوی تک تک خانههایی که داشتیم
دانه دانه خانههایی که با هم ساختیم
کنار ساحل
با ماسه ها
خانههایی که ساختیم و رها کردیم و رفتیم
خانههایی برای هر روز
یادم هست
خانه های ماسهایمان را که میساختیم
غروب میشد
باد میآمد
و صدای موج
کایت هایمان را هوا میکردیم
اینجا
بوی خانهمان را میدهد
بوی دریا کنار
بوی کودکی
بوی عاشقی
بوی تو
بوی مه
بوی خانه
(کلیولند - نوزده نوامبر)