...
جادوی اول: " به انتظار بمان "
منتظرم نیستی؟
توی خوابت
صدای جادوی من نمیاد؟
یک روشنی شروع میشود
از گوشه ی شرقی...


جادوی دوم: " با درد زخم ات کنار بیا "
توی فنجان قهوه ان
نیش باریک عقرب افتاده
جادوگر خم می شود
ته فنجان را می بوسد


جادوی سوم: " فراموش نکن، ببخش "
جادو می کنم
تمام رشته موهای سیاه روی زمین
مارهای سیاهرنگ
و تو
ریسمان گزیده ی احمق!


جادوی پنجم منهای یک: " خویشتن داری کن "
سر می گذارم روی تلفن
مثل قلبم می زند
دنگ
دنگ
کسی پای تلفن نفرین خوانده است؟


جادوی پنجم: " خسوف، بعد از تاریکی روشنایی می رسد "
شب سیاه می شود
بی ماه
جادوگر گریه نکن!
گربه توی چشمهایت
سیاهی می زاید


جادوی ششم: " دلت برایم تنگ خواهد شد "
روی کتاب
تصویر ساعت شنی است
می چرخم
دور خودم می چرخم
ثانیه هدر می دهم
برای نرفتن...


جادوی هفتم: " نازکتر نگاه کن، دقیقتر ببین "
گربه ای می شناسم
شاعر است
از روی دیوار می گذرد
فقط پا روی برگها می گذارد


جادوی هفتم به اضافه ی یک: " تفال نزن، راه برو "
جادوگری
موهایش را چیده است
گوشواره هایش روی میز
خاک می خورند!



جادوی نهم: " به من فکر کن، فقط به من..."ساعت دقیقا نه
نه!
پنج دقیقه به نه مانده
تو جایی توی این دنیا
برای کسی که دوست داری
خربزه قاچ می کنی


جادوی دهم: " تنفر قسمت سیاه عشق است، متنفر نباش "
جادو
مثل یک سیاهی
روی زمین بالا می آید
و به شب پیوند می خورد


جادوی یازدهم: " تقدیر تویی "
گربه سیاه
بختم
کلاغ خاکستری پرید
تمام آرزوهایم
تفال می زنم به موهای سیاه
توی سینک دستشویی


جادوی دوازدهم: " طلسم دلتنگی ها نوشتنی نیست "
طلسم میخوانم
می نویسم
توی گوشی تلفن فوت می کنم
حتی باریکترین راهروها
برای من
تنگ نمی شوند...


جادوی سیزدهم: " سیزده نحس نیست، دل تو تلخ است "
رفتن
رفتن
توی تاریکی قدم زدن
طلسم من بود
این آخرین شب پاییزی


جادوی چهاردهم، سیزده به در: " طلسم عشق "
طلسم عشق می بافم
گاه بلند
همچون درختان تبریزی
گاه کوتاه
لگدمال شده
همین چمن های باغچه


جادوی پانزدهم: " نابودت می کنم، برای خودم از نو می سازم "
توی فنجان قهوه ام افتادی
بیچاره
با آن موهای خاکستری
آب می ریزم
خفه می شوی...