دیدی یه مدت طولانی فراموش میکنی چیزی رو که داری بعد یه هو به خودت میای ؟
میدونی تو این سیدی ایکه تازه بهم رسیده چی پیدا کردم ؟
این دوتارای حاج قربان منو کشت.
اون دو تار نورمحمد و ذوالفقار ...
کشت
کشت.
من یه هو یاد اون پنج تا سیدی تار و دو تار و سنتورم افتادم.
دوتارای حاج قربان ...
اون سنتورای لعنتی
اون گذشته ها
اون من
بعد
بعد
نه
هیچی نمیگم اصلا. کیه که بفهمه این چیزا رو اصلا.
من گممه.
خیلی.
گمم
گمم
گمم
گمم
گمم
.
.