میخاره
میخاره
میخاره
میخارونیش بعد دوباره بیشتر میخاره
بازم بیشتر میخارونی حالا دیگه خیلی خیلی بیشتر میخاره
حالا بازم بیشتر و بیشتر
هر بارم که میخارونیش یه لایه ی نازک از پوستت کنده میشه دیگه ...
حالا قلبت میخاره الآن
بعد هی میخارونیش و هی بیشتر میخارونیش و هی محکمتر میخارونیش
هی یه لایه از پوستش کم میشه و یه لایه ی کلفت تر از پوستش کم میشه و یه لایهی دیگه ...
تو٬
همینجوری داری میخارونی
پوستت تموم میشه و میرسی به گوشت
گوشتت تموم میشه و میرسی به استخونای قفسه ی سینه
استخونا تموم میشه و میرسی به قلب ...
قلبه داره میگه تاپ تاپ .. تاپ تاپ ...
یعنی منو نخارونی ها منو تموم نکنی یه وقتی ٬ من که گناه دارم که ...
هووووم
قلبه تموم میشه و میرسی به استخون ...
استخون ...
سنگ میشی .
میدونی ؟ استخونای آدم آخرین چیزین که میپوسن .
ولی اونا هم بالاخره میپوسن ... و تموم میشن .
:)