...

دكمه‌هاي آسانسور، وقتي به ترتيب از پايين روشن ميشن تو رو ياده چيزي نميندازه؟
از يك شروع ميشه، دونه دونه هر چراغي چند لحظه روشنه، بعد خاموش ميشه، دكمه بالايي روشن ميشه
صداي ضعيف يه آهنگ مياد، گاهي بعضي جاها مي ايسته، كسي مياد، كسي ميره، بعد همينجوري ميره بالا ، دكمه ها به ترتيب روشن و خاموش ميشن، تا آخر
آخرش يه جا ميايسته، ديگه دكمه‌اي روشن نميشه، همينجوري اگه بايستي چراغ هم خاموش ميشه
نه كسي مياد، نه كسي ميره، نه چراغي روشن ميشه، نه صداي ضعيف آهنگي، ميتوني منتظر بشي كسي از جايي كه هستي تو رو پائين بكشه، ميتوني خودت بري پائين، ميتوني يه راهي پيدا كني بازم بري بالاتر، ميتوني منتظر كسي بشي كه راه بالا رو نشونت بده، ميتوني هم هيچ كاري نكني، بشيني همون گوشه آسانسور و فكر كني كه اينجا ديگه آخرشه.
.
.
.
نشستم .. دارم فکر میکنم ...