...

بازی که تموم شد یه نگا بهم کرد ٬ دستشو آورد بالا سه تا انگشتشو خم کرد جمع تو دشتش دو تاش رو هم به هم چشبوند که بشه شبیه یه هفت تیر . سرم رو نشونه گرفت ٬ بعد گفت بنگ ... خندید و رفت ٬ و هیچ وقت نشنید صدای جمجمه‌ی منو که گفت ... پاااااق ...