اون دختره بود ٬ همونی که تو پاریس تو یه خونهی طبقهی سوم داره زندگی میکنه. شایدم اونی که هانیمونش رو اومده اروپا گردی الان تو پاریس تو طبقهی بیستم یه هتل دیشب کلی خوابای خوب دیده ٬ شایدم اونی که از مزرعه فرار کرده اومده یه سوئیت گرفته تو طبقهی هیفده یه مجتمع مسکونی ۱۷ طبقه روبروی برج ایفل که اسمشم هست apartmentto de la ekbatane ! این خونهها همهشون یه چیزشون شبیه همه اونم اینکه هر اتاقی دو تا در داره حداقل . همهی اتاقا از هر دری که بری توش از یه در دیگه میتونی خارج بشی . این اتاقا رو ساختن واسه کسایی که میخوان همیشه تو خونه دنبال همدیگه کنن یا قایمموشک بازی کنن یا بازی های جالب و باحال اختراع کنن . آها راستی برج ایفلم همونیه که جلوش یه سکو هست که معمولاً دونفر رو اون نشستن روبروی همدیگه و همدیگه رو بغل کردن تنگِ تنگ و چشماشونم بستهست و الان تو یه دنیای دیگهن اصلندشم صداهای دور و برشون رو نمیشنون فقط صدای نفساشون میاد که داره میخنده ...
الان دختره تنهاست ٬ دختره از خواب بیدار میشه ٬ کلی خواب خوب دیده .. خواب پارک ٬ خواب تاب بازی ٬ خواب باد ٬ خواب زندگی ... خوابای قشنگ . دختره بیدار که میشه میره حموم ٬ تمیز میشه نظیف میشه پاک میشه قشنگ میشه .. حالا دختره یه حوله دور خودش پیچیده جلوی آینه واستاده ..
میدونی ؟ تو اون دخترهای . حالا برو جلو آینه از طرف من خودت رو تو آینه نیگا کن . براق نیگا کنیا . ولی دست نزنیا ٬فقط نیگا کن . حالا یه کم گردنت رو کج کن ٬ یه کم دوباره نیگا کن .. حالا ابروی اون چشمه که گردنت رو کج کردی بالاتر از اونیکی چشمته رو یه کم بنداز بالا یه کوچولو هم بخند .. یه جور شیطونی بخند خوب ؟ حالا چشمات هم داره میخنده خیلی براق تر از صورتت :) حالا بگو کره خر ( از طرف من بگیا ) بعد انگاری که من یه هو دنبالت کنما بذار در رو . بعد هی از این اتاق به اون اتاق بدو ٬ از حال به آشپزخونه از آشپزخونه به اتاق خواب از اتاق خواب به سالن ... هی از این اتاق به اون اتاق از وسط چارچوبای درا بدو خب ؟ بعد برو پشت میزه که گرده تو سالن خب ؟ بعد هی دور میز بدو انگاری که من دارم دنبالت میکنم و دور میز داریم هی میچرخیم ٬ مثل این کارتونا که همهشون ابله و دیوونهن و هی دور میز میچرخن بعد وامیستی ٬ تو اون ور میزی انگاری که منم این ور میزم . بعد هی میای بری راست منم میایم وامیستی ٬ میخوای بری چپ منم میام . تو میخوای در بری منم میخوام بگیرمت خب که . یه هو من مثلاً میپرم رو میز که از رو میز بیام بگیرمت بعد تو یه هو میری زیر میز بعد از اون ور میز در میای .. بعد باز هی میدوئی تا خسته بشی . بعد مثلاً یه هویی میفتی زمین انگاری که دیگه تموم شدی و مثلاً مردی یا غش کردی یا خوابت برد. ببین دقت کن مهمه که یه هویی باشه ها . بعد موقع افتادن هم باید دستات رو بگیری بالا مثل اینا که تو رقصا مثلاً خیلی رمانتیک میمیرن اونجوری . یه هو بیهوش میشی . میفتی زمین . کرهخری هستیا ! میدونی که من که دلم نمیاد که آدم بیهوش رو گاز بگیرم که ولی تو که خودت رو زدی به بیهوشی ... من پس میشینم کنارت سرت رو میذارم رو پام بعد نیگات میکنم و منتظر میشم . آها مثلاً من دستم رو میکنم تو موهات با موهات بازی میکنم همین که تو بیهوشی . بعد تو داره خوابت میگیره میخوای همینجوری بخوابی بعد یه هو حس میکنی که سرت دیگه رو پای من نیست ٬موهات هم دیگه تو دست من نیست . گوشات رو تیز میکنی میبینی که صدای نفسای منم نمیاد دیگه . با خودت فکر میکنی من چی کار دارم میکنم دوباره چه نقشهی پلیدی کشیدم . بعد میگی ولش کن ولی نمیشه که فضولیت میاد میخوای بدونی من دوباره چه پروژهای دارم درست میکنم برات ! بعد یواشکی یه چشمت رو باز میکنی که از لای اون پلکت بتونی ببینی که من کوشم و چی کار دارم میکنم بعد یه چیزی میبینی که یه هویی دو تا چشمت رو محکم باز میکنی که جیغ بزنی. آخه منو میبینی که مثل این دیوونهها نفسم رو گرفتم که تو نشنویش کلهم رو هم آوردم جلوی چشمات که تا چشمت باز بشه یه گاز از نوک دماغت بگیرم . آخه قرار بود هر کی بتونه اونیکی رو بگیره گازش بگیره ... حالا من دو تا دستات رو گرفتم باز کردم تو هم دراز کشیدی و من میخوام نوک دماغت رو گاز بگیرم تو هم که کمنمیاری هی داری وحشی گری میکنی که منو گاز بگیری هی پارس میکنی کلهت رو میاری جلو که منو گاز بگیری .. بعد هی تو سعی میکنی منو گاز بگیری هی من دستات رو گرفتهم خوابونده نیگهت داشتم هی تو داری تقلا میکنی بعد الان قیافهت خیلی وحشی شده از اون وحشیای خوب بعد هم من میخوام نوک دماغت رو گاز بگیرم بعد یه هو ..... کات .