آب از دیار دریا٬
با مهر مادرانه٬
آهنگ خاک میکرد٬
بر گِرد خاک میگشت٬
گَرد ملال او را از چهره پاک میکرد٬
از خاکیان ندانم ٬ ساحل به او چه میگفت٬
کان موج نازپرورد٬ سر را به سنگ میزد ٬ خود را هلاک میکرد٬
خود را هلاک میکرد ...
و تو فقط گفتی: « پرواز را به خاطر بسپار که پرنده مردنیاست. »