...

هه هه! من میتونم خودمو جمع ببندم، ولی شماها که نمی تونید، این نشون میده که علاوه بر پیغمبری یه مقداراتی خواص خدایی هم توی من به وجود اومده، که الآن داره خودشو یه جورایی نشون میده، نه؟ ولی آخه یه مشکلی هم هست این وسط. مشکل اینه که این ویژگیهای خداییه جدید من یه جورایی زنونه ست، یعنی اینکه ببینین من یه پیغمبر مرد بودم با خصوصیات پیغمبرهای مرد دیگه،حالا یه سری خصوصیات خدایی هم دارم شبیه خداهای زن دیگه، این خداگونگی و پیغمبرگونگی خودشون خودبه خود با هم تضاد دارند، چه برسه به اینکه زنانگی و مردانگی هم بیاد وسط. حالا این تو من یه کانفلیکت عظیمی را حس می کنم، می ترسم از نقطه ی انفجار. که ندانم در انتهای راه چه شود.