غریبم ٬ غریبی ٬ غریبیم ...
(غریبی)
به کجا چنین شتابان؟ - گون از نسیم پرسید ؛ دل من گرفت از اینجا ٬ هوس سفر نداری ؟ ز غبار اين بيابان ...
- این ٬ آیا شیداییاست ؟ و این ٬ آیا بودن است ؟ واقعیت که هست ٬ لحظه که هست ٬ فرصت زیستن نیز میتوان نامیدش ...
گفتی:
باید کاری بکنم .
گفتم:
کاری بکن .
سکوت کردی.
و سکوت کردم.
و گفتم آغاز کن ٬ صبر نکن . نایست ٬ برو ...
و ایستادم و صبر کردم و ماندم و ...
هنوزم مسافری ؟ بیابان را بگرد . زیر هر بونه گلی روئیده . زیر هر سنگ نهریست و زیر هر آفتابپرست پرندهای ... بیابان را بگرد ٬ کویر را . وجب تا وجب ... گام تا گام ... و مایست ٬ برو ... گر نروم ... ؟ موج زخود رفته ای تیز خرامید و گفت ...
دورهاش میکنم ٬ از کودکی تا امروز . از مهد و سکهی چینی تا جادوی ایران و آبسردار . از توریهای دروازهی کذایی ٬ تا سرخی گونههای بلوغ . از سالهای فراموشی و نبودن ٬ از ۴۰۷ ایکه تا ۴۶۵ بالا رفت و ۹۱۳ شد. از نادری و فردوسی تا لیتیپوت و فرحزاد . از فرودگاه تا پرواز . از گردن من تا سینهی تو .
تا ... کلامی از آخرین مربع های موجود در نمیدانم کجای سینهی تنگِ در حال گشودن .
آخرش را گفتی : تمام یکسانی دو آدم قرار گرفته بر لب دریا ٬ بدون حرکتی از هر دستی . دست خالی ٬ و در آستانه ..
و موجی که آنقدر بلند بود که هردومان را خیس کند . هردوبودن را .. هر دو ایستادن را . هر دو نبودن را . و هردو سکوت را شکست .
و موجی که از سر گذشت و نشست و خوابید و ماسه هایی را زیر پاهای من و تو لرزاند و لغزاند و با خود به دریا برد.
یادم میآید ... یک قاب نگاه کافی بود ... و تمام آنچه دیگر بود حاشیه بود و بود و بود ...
و من ...
من ... در آستانه
با هالهی محوی از خواستن ٬ سرگرم به داشتن ٬ بیخبر از بودن ٬ آغشته شدم
به هرآنچه با من بیگانه نبود ٬ اما من بیگانه بودم با آن ...
نه ... دیگر ادامه نمیدهم ... دیگر ادامه نمیدهی ... دیگر نه .
باید یکبار هم که شده مرثیه را قربانیِ بیداری کنی و از آن دست بکشی .
.
.
دوباره در آستانهام یا در آستانهای .
دوبارهایکه شاید همیشه طول بکشد.
.
.
به کجا چنین شتابان؟ - گون از نسیم پرسید ؛ دل من گرفت از اینجا ٬ هوس سفر نداری ؟ ز غبار اين بيابان ... همه آرزويم اما ٬ چه کنم که بسته پايم ... به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد به جز اين سرا سرايم . سفرت به خير اما تو و دوستی خدا را ٬ چو از اين کوير وحشت به سلامتی گذشتی ٬ به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را !
تا بعد ، تا فعلا ...