الان دیگه مصمئنم این دیواری که هی میخوردم بهش دیوار نبوده ٬ آینه بوده که کمکم غبارش و بخارش داره میره کنار و من خودم رو دارم توش قشنگ میبینم . هنوزم احساس میکنم باید خودم رو بکوبونم بهش . هنوزم منگم ... ولی اونقدر سرم رو میکوبونم تا یا سرم بشکنه یا آینه ...