Love story and the Toilet things !!
خوب به چهرهی این دو عاشق دلباخته نیگا کنید ... نه خوبتر .. آها .. به کم دیگه .. زوم کن .. بیشتر .. آها ... خب ؟ ها ؟ آره ؟ خب دیگه .. درسته !! حالا میتونین برین توالت و به فصل سیر زیارتنامهی صدام بخونین درست همون کاری که من همین الان کردم . نمدونم چرا یه هو یاد این شعر فالش نت افتادم که میگفت: « زندگی تکه هويجی است گير کرده در مقعد باگز بانی»