یادمه بچه که بودم و میرفتم دبستان هر روز صبح با تاکسی میرفتم میدون بهارستان . خوب یادمه اون روزا همیشه دلم میخواست بزرگ که شدم راننده تاکسی بشم و تو این خط مسافر کشی کنم !
دبیرستان که اومدم با اتوبوسای آزادی امام حسین میرفتم البرز . اون روزا دلم میخواست راننده اتوبوس بودم . نه فقط به خاطر اینکه تو اون مسیر کار کنم ٬ خب هیجانش هم زیاد بود . به خصوص وقتی ترمز میکرد و اتوبوس میچسبید به ماشین جلویی خیلی حال میکردم .
الانا که همش دنبال بلیط هواپیمام واسه ایلینوی رفتن و آلمان رفتن و دوبی رفتن و کانادا نرفتن (!!) و اینا ٬ همش دلم میخواد خلبان بودم ٬ هواپیمای خودم رو داشتم ٬ هر وقت هر جا دلم میخواست میرفتم .
میدونی ... هیچ وقت راننده تاکسی نشدم ٬ هیچ وقت پشت رل اتوبوس نشستم ٬ و هیچ وقت هم تو کابین خلبان نتونستم برم .