...

دو تا پوشه از دست نوشته های قدیمم رو پیدا کردم. توش کلی نوشته دارم که خیلیهاشون رو فراموش کرده بودم. کلی داستان کوتاه. یه سفرنامه تمثیلی که 130 صفحه چرکنویسشه. کلی نامه که دوستام برام نوشته بودن یا من براشون نوشته بودم. کلی قطعه های قدیمی خودم ... یه حس وحشتناکی بهم دست میده وقتی اونا رو میخونم. وقتی میبینم که چی بودم و چی شدم. شاید دوباره شروع به نوشتم کنم. مثلا با داستان کوتاه. یا شایدم با یه مجموعه نامه . یا یه سفرنامه ی جدید. شایدم شروع به مرتب کردن اینا کنم. واااای چقدرنوشته که همش مال خودمه ... من یه زمانی جه کارا که نمکردم !!