...

بعضی وقتا ... فقط بعضی وقتا ... وسوسه‌ی سیگار و قهوه و کامپیوتر از شب تا صبح بدجوری قلقلکم میده ... خدا لعتنش کنه اونی که این کرمو تو جونم انداخت ... یادم نیست اولین بار ترکیب این سه تا رو کدوم وبلاگ‌نویسی توصیه کرد. یه هفتس که قلیون نکشیدم و فکر سیگار و قهوه و کامپیوتر هم خیلی داره قلقلکم میده چون هر شب تا صبح بیدارم. فکر کنم این زاهدان رفتنه آخر کار دستم بده . حاجی میگفت این همه میری زاهدان یه مهندسی مواد هم بگیر دیگه !! این دفعه که وقت بیشتری دارم میخوام برم یه کم با واقعیت‌های زاهدان بیشتر آشنا بشم. دفعه‌ی قبل که یکی دو تا رفیق ناباب پیدا کردم ولی وقت نشد خیلی باهاشون گرم بگیرم. این دفعه فکر کنم برم سراغشون شاید یه تجربه‌ی جدید کسب کنم . از قدیم گفتم: همه چیز رو آدم برا یه بار باید امتحان بکنه حتی اگه قرار باشه سرش به سنگ بخوره.

تکمیلی: ای به چشم ... این دفعه که رفتم زاهدان میرم دنبال آفتاب‌پرست یه خوش هیکلش رو واست جور میکنم ... تو جون بخواه :*